گستره یا عمق؟ چراغقوه را روشن کنیم یا نورافکن را؟
آزمون های برنامه ای
آزمون هدف گذاری
مفهومی بخوانم یا زیاد تست بزنم؟ مفهومیخواندن یعنی چه؟ برای هر درس چند تا تست بزنم؟ برای کسب نتیجهی مطلوب و رسیدن به هدفمان باید به گستردگی مطالب توجه کرد یا عمق مطالب و مفهومیخواندن آنها؟ اینها از جمله سؤالاتی هستند که معمولاً دانشآموزان کنجکاو میپرسند. پاسخ شما چست؟
مفهومی بخوانم یا زیاد تست بزنم؟ مفهومیخواندن یعنی چه؟ برای هر درس چند تا تست بزنم؟ برای کسب نتیجهی مطلوب و رسیدن به هدفمان باید به گستردگی مطالب توجه کرد یا عمق مطالب و مفهومیخواندن آنها؟ اینها از جمله سؤالاتی هستند که معمولاً دانشآموزان کنجکاو میپرسند. پاسخ شما چست؟
برای رسیدن به پاسخ شفاف باید بدانید که ویژگیهای فردی آموزشی شما در مطالعهکردن چیست. با موضوعهای جدید چهطور برخورد میکنید؟ آیا در مواجهه با موضوعهای جدیدی که تسلط کافی روی آنها ندارید، بلافاصله به سراغ پاسخنامه میروید، پاسخ را میبینید، حسرت میخورید که چرا کمتوجهی کردید و به سراغ سؤال بعدی میروید یا برای حل مسئله زمان میگذارید و بعد به سراغ پاسخنامه میروید؟ با دیدگاه کمیتی، سؤالات بیشتری حل میکنید (گستره) و با دیدگاه کیفیتی و مفهومیخوانی، سؤالات کمتری را مفهومیتر (عمق) حل میکنید.
سؤال اصلی: گستره یا عمق؟ پاسخ این است: هر دو.
مهمترین موضوع درگیری است: درگیرشدن با سؤالات، درگیرشدن با پاسخها، درگیرشدن با نوع تحلیل، درگیرشدن با دانش قبلی و اشکال فعلی در حل مسئله.
نکتهی مهم: چه راهبرد ما توجه به گستره باشد، چه به عمق، باید آگاهانه عمل کنیم. در روش گستره، یعنی حل تعداد سؤالات زیاد، بعد از حل چندین سری سؤال، تیپبندی سؤالات ممکن است بهنظرمان تکرار شود. اینجاست که باید به عمق توجه کنیم؛ یعنی دیگر بلافاصله به سراغ پاسخنامه نرویم. دیگر اینکه چون انواع زیادی سؤال دیدهایم، آنها را با هم ترکیب کنیم و سؤالات جدیدی برای خود طراحی کنیم.
در روش عمق، پایههای اصلی حل مسئله و تحلیل موضوعها هدف است. توجه به چگونگی ایجاد فرمول، چرایی تعریف و تحلیل عنوانها و مطالب و متصلکردن عنوانهای گوناگون در این روش انجام میشود. نکتهی مهم در این روش این است که به سرعت پیشروی توجه کنیم و تیپبندی سؤالات را بشناسیم. گاهی عمیقخواندن به معنای توانایی کامل در پیشبینی چگونگی طراحی سؤالات نیست و باید سؤالات بیشتری حل کنیم. برای کسب نتیجهی مطلوب باید هر دو روش را به کار بست.
ابتدا عمق، سپس گستره یا ابتدا گستره، بعد عمق؟
هرکدام مزایا و مشکلات خود را دارد. اغلب شنیدهایم ابتدا مفهوم را دریابید و در ادامه، سؤالات زیاد حل کنید. تلنگر این روش این است که چقدر زمان خود را صرف مفهومیخواندن کنیم. آیا مفهومی میخوانیم یا در پی اثبات روابط و تحلیلهای بنیادی هستیم که نیازی به آنها نداریم؟ آیا زمان زیاد برای مفهومیخواندن، ما را از دیدن و درگیرشدن با تیپهای سؤالات مختلف بازنمیدارد؟ در روشی که ابتدا گستره است، کنترل هیجانات و سنجش واقعی آگاهی، بسیار مهم است. اینکه بهطور واقعی به خود افتخار کنیم که تعداد زیادی مطلب خواندهایم و تست حل کردهایم. بهطورکلی اگر فقط به یکی از موضوعها توجه شود، نتیجهی حداکثری به دست نمیآید. در توجه صرف به عمق ممکن است دچار تعصب نامطلوب در آگاهیداشتن و کندی در پیشرفت حل تعداد سؤال بیشتر شویم. در توجه صرف به گستره نیز ممکن است یادگیری و هیجان کاذب به ما بدهد.
نقطهقوت روش گستره، دیدن تیپبندی سؤالات مختلف و پیداکردن اعتمادبهنفس است. نقطهقوت روش عمق، تجزیهوتحلیل مسائل مختلف و رسیدن به اعتمادبهنفس است.
میبینید؟ در هر دو روش، اعتمادبهنفس جزو نقاط قوت است. باید توجه کرد که این اعتمادبهنفس کاذب نباشد.
کانون با آزمونهای هدفگذاری و آزمونهای مشابه پارسال، بستر مناسب را برای توجه شما به هر دو موضوع گستره و عمق فراهم کرده است. با حضور پیوسته در هر دو آزمون در کنار آزمون اصلی، تعداد سؤالات بیشتری حل میکنید (گستره) و مباحث را بر اساس بازخورد این آزمونها با دقت بیشتری مطالعه و تحلیل میکنید (عمق).
در پایان، همهچیز به تلاش پیوسته و هدفمند شما بستگی دارد. درگیری سازمانیافته رمز موفقیت است. در عمق، با تمرکز بر کیفیت حرکت میکنید؛ مانند اینکه در تاریکی چراغقوهای روشن کرده باشید. در گستره، به کمیت و طیفبندی سؤالات توجه میکنید؛ مانند اینکه نورافکنی را روشن کرده باشید. هر دو نوع روشنایی (چراغقوه و نورافکن) کارایی خود را دارد. فقط باید درگیر شوید. گستره و عمق را خواهید یافت.
منبع:کانون