معنی و آرایه های ادبی حکایت دعای مادر فارسی هفتم
معنی و آرایه های ادبی حکایت دعای مادر فارسی هفتم ؛ در این نوشته به معنی لغات و کلمات و ارایه های ادبی و زبانی و ترجمه متن حکایت دعای مادر صفحه ۶۴ کتاب فارسی هفتم متوسطه اول (مقطع راهنمایی) پرداخته ایم.
معنی و آرایه های ادبی حکایت دعای مادر فارسی هفتم
معنی و ارایه های ادبی حکایت دعای مادر صفحه ۶۴ فارسی هفتم
از بایزید بسطامی -رحمة اللّه علیه- پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمیبُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب.
معنی: از بایزید بسطامی (که رحمت خدا بر او باد) پرسیدند که تو قبل از این که به این مقام و مرتبه برسی چگونه فردی بودی و چگونه به این راه هدایت شدی؟ گفت: من ده سال داشتم و شب ها مشغول عبادت بودم. یک شب مادرم از من درخواست کرد که چون امشب سرد است نزد من بخواب.
آرایه ها: کار: کنایه از راه و طریقت عرفانی
از عبادت خوابم نمیبرد: از (شدت شوق و انجام) عبادت، در این جمله محذوف و باعث اغراق بیشتر در جمله شده است.
مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم. آن شب، هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم.
معنی: از آن جایی که مخالفت کردن با درخواست مادرم برای من سخت بود، قبول کردم. آن شب اصلا خوابم نبرد و نتوانستم نماز شب به جا آورم. یک دستم در دست مادر بود و دست دیگرم زیر سرش بود تا راحت بخوابد. آن شب هزار ( قل هوالله احد ) ( بگو خداوند یکتا هست ) خواندم
آرایه ها: بازماندن: کنایه از «از کار ماندن، متوقف شدن»
«دست»: آرایه تکرار
دست و سر: تناسب
آن دست که زیر سر مادرم بود، خوناندر آن خشک شده بود. گفتم: «ای تن، رنج از بهِر خدای بکش». چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان». دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید.
معنی: آن دستی که زیر سر مادرم بود بی حرکت مانده بود و خون در آن جریان نداشت. گفتم ای بدن به خاطر خداوند و خشنودی او رنج و سختی امشب را تحمل کن. وقتی مادرم از خواب برخاست و مرا در آن وضعیت دید برایم دعا کرد و گفت: خدایا تو هم از فرزندم راضی باش و مقام و مرتبهاش را در ردیف مرتبه بزرگان و عارفان قرار بده. دعای خیر مادرم درباره من پذیرفته شد و آن دعای خیر مادر من را به این درجه و جایگاه رساند.
آرایه ها: ای تن…: شخصیت بخشی
جای: کنایه از جایگاه و مقام
خون اندر آن خشک شده بود: کنایه از بی حس شده بود.
اندر: در قدیم به جای حرف اضافه “در” به کار می رفت.
معنی کلمات و واژه های سخت و مهم حکایت دعای مادر فارسی هفتم صفحه 64
دشوار: سخت
باز ماندن: محروم شدن
از بهر: به خاطر
اولیا: بزرگان و دوستان خدا
بخسب: بخواب
درجت: درجه، رتبه
اولیا: جمع ولی، دوستان خدا
مستجاب: پذیرفته شده، اجابت شده
رحمة اللّه علیه: رحمت خدا بر او باد
ای تن رنج از بهر خدای بکش: ای جسم من، این سختی را برای رضای خدا تحمل کن
همچنین بخوانید: آزمونک ریاضی هفتم مدرسه انصار المهدی | فصل سوم: جبر و معادله
توجه: شما دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول عزیز اگر می خواهید به راحتی به معنی کلمات و جواب سوال های کتاب فارسی هفتم دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب و معنی کلمات درس مورد نظرتان را در گوگل جست و جو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی و آرایه های ادبی حکایت دعای مادر صفحه 64 فارسی هفتم متوسطه اول ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و توانسته باشید تا از آن استفاده و بهره برده باشید.😃
منبع:ماگرتا